حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

نویسندگان
آخرین نظرات

۴۹ مطلب توسط «حسین کریمی» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ

معرفی کتاب خصائص الحسینیه

نویسنده کتاب الخصائص الحسینیه، آیت‌الله حاج‌شیخ جعفر شوشتری است. او در سال 1230 هـ. ق متولد و در سال 1303 هـ. ق در زادگاهش جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرد.
  
حاج‌شیخ عباس‌قمی درباره او می‌گوید: «جلالت شأنش زیاده از آن است که ذکر شود.
 
کسی که به کتاب «منهج‌الرشاد» آن بزرگوار مراجعه کند، خواهد دانست که در چه درجه و مقامی بوده است؛ در وعظ و تذکر مردم، در تحقیقات شریفه و اطلاع بر دقایق و اشارات مصائب و آثار اطائب. مصنفات مشهوره او در فن وعظ و تذکر و مصائب اباعبدالله از این امر خبر می‌دهد. شیخ ما محدث نوری نورالله مرقده در کتاب «دارالسلام» از ایشان مدحی بلیغ کرده است.» (فوائد الرضویه، ص 67.)
  
هر چند شیخ جعفر شوشتری را نباید نخستین فراهم‌آورنده خصائص (اختصاصات) دانست و پیش از او نیز بزرگانی چون سیدرضی، حاکم حکانی و ابن‌بطریق نیز خصائص ائمه نگاشته‌اند.
  
اما باید کمال خصائص‌نویسی را در آثار شیخ جعفر شوشتری جست؛ چرا که خصائص‌نویسی در آثار ایشان علاوه بر جنبه‌های نظری با جنبه‌های عملی- رفتاری و اخلاقی نیز مرتبط شده است.
  
ضمن آنکه ایشان خصائص را در بستر مصیبت‌خوانی ارائه و این امر یعنی مصیبت‌خوانی را به نحوی برگزار می‌کرده که حاوی تأثیر فراوانی بر مخاطبان بوده است.
  
در ابتدای کتاب شیخ ابتدا خویش و مؤمنان را به پرهیزگاری و مرگ‌اندیشی که البته وجه غالب اندیشه خود او نیز بوده است، خوانده و سپس راه‌های رهایی از نفس و شیطان و دنیادوستی را برشمرده است.
  
این طرق که در ایمان و عمل صالح مختصر است در نظر ایشان به نحوی با مصیبت اباعبدالله مرتبط می‌شود.
   
ماتم‌زدگی به هنگام رسیدن محرم و مرگ‌اندیشی در وجه مثبت آن در نظر شیخ زمینه ایمان و در نتیجه عمل صالح را به نحو مناسب‌تری فراهم می‌آورد. «الخصائص الحسینیه» را صادق حسن‌زاده با عنوان «امام‌حسین(ع) اینگونه بود» به فارسی برگردانده و انتشارات آل‌علی‌(ع) قم نیز آن را به زیور طبع آراسته است.

 

بخشی از مقدمه خواندنی کتاب:

... حالت چهارم : وسایل حسینى کارسازتر و داراى خصوصیتى ویژه است .
در حال خوف و یاءس غوطه ور بودم که ناگهان اندیشه تقرب به ائمه علیهم السلام به من دست داد و دیدم که جلیل ترین وسایل از نظر فایده و عظیم ترین از نظر ثواب و پاداش ، و عمومى ترین ، شامل ترین و فراگیرترین همه از نظر حقیقت و منفعت و از جهت درجه و مقام ، همانا وسایل حسینى ، سید جوانان اهل بهشت ، والد ائمه معصومین و سرور مظلومان ، حضرت ابا عبدالله الحسین فرد و امتیازى مخصوص است که حتى شامل افضل از ایشان هم نمى شود؛ چرا که تفاوت در فضیلت مقامى است ، و اتحاد انوار و طینت آنها، مقام و خصوصیتى دیگر.
پس در توسل به حسین علیه السلام ، در روى آوردن به درگاه خداوندى ، خصوصیتى یافتم ، چرا که آن حضرت درى از درهاى بهشت و کشتى نجات و چراغ هدایت است .(2) و با اینکه مقام نبوت و همه ائمه علیهم السلام درهاى بهشتند، لکن باب الحسین ، براى روندگان وسیع تر است .
همه ائمه علیهم السلام کشتى هاى نجاتند، اما کشتى حسینى در میان موج ها و طوفان ها سرعت بیشترى دارد و آسان تر به ساحل نجات مى رسد. همچنین همه امامان چراغ هدایتند، ولى محدوده استضائه به نور حسین علیه السلام وسیع تر است . در این حال بود که به نفس و شرکاى آن گفتم نم به سوى درهاى حسینى بشتابید و به سلامت و اطمینان خاطر وارد آن شوید و به نام پروردگار سوار بر کشتى حسینى شوید که خداوند آمرزنده و مهربان است . به این انوار حسینى که به شما مى نگرد، نظر کنید و از آن نور بر گیرید.
در این دم در نفس من شوق به این امر بیشتر شد، بویژه درباره آنچه که قبلا از علایم ایمان در وجود خود ناامید شده بودم ، آنها را در وسایل حسینى یافتم و همچنین اعمالى را که فاقد آن بودم ، پیدا کردم و به دو مطلب دست یافتم که اولى دلیل بر وجود ایمان و مطلب دوم دلیل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود که تفصیل هر یک به این شرح است :
اما مطلب اول :

الف : حسین علیه السلام فرمود: من کشته اشک چشم هستم . نزد هیچ مؤ منى از من یاد نمى شود مگر اینکه براى مصیبت هاى ما غمگین شود و گریه کند. و این از صفات همه انبیاء علیهم السلام است . من این حالت را هنگام شنیدن نام آن حضرت در خود یافتم از این رو به اندکى از ایمان - حداقل در حد رفع جاودانگى در جهنم - در وجودم پى بردم .


ب : آنگاه که ماه محرم و عاشورا فرا مى رسد دچار غم شده و حزن و اندوه بر من روى مى آورد.
ائمه علیهم السلام نیز چنین بوده اند، و این امر را دلیل بر وجود اثرى از ولایت ائمه در خود یافتم ، چرا که گفته اند: شیعیان ما کسانى هستند که از زیادى گل طینت ما آفریده شده اند و به نور ولایت ما عجین گردیده اند، به آنان مى رسد آنچه به ما مى رسد. و اخبار نیز دلالت بر این معنا دارد که هر گاه محرم مى شد، آثار گریه و اندوه بر هر یک از امامان عارض مى گردید.
هیچ کس در ایام محرم امام صادق علیه السلام را خندان ندید و حضرت رضا علیه السلام در همه ایام عاشورا غمگین و محزون بودند و رنگ حضرت در اثر مصیبت حسین علیه السلام متغیر بود. حضرت در مجلس ‍ عزاى حسینى مى نشست و اهل بیتش نیز در پس پرده به عزاى حسینى مى نشستند. هر گاه کسى برایشان وارد مى شد و اهل شعر بود، دستور مى دادند درباره امام حسین علیه السلام مطلبى انشاء کند. چنانچه در قضیه دعبل خزاعى آمده است ، و اگر کسى نبود حضرت خود مصائب جدش ‍ را یاد مى کرد.

۲ نظر ۰۷ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۱
حسین کریمی
يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ق.ظ

مقتل ابومخنف

معرفی مقتل ابومخنف

در اینکه نخستین مقتل حسینی، یعنی اولین گزارش جامع از زمینه‌ها و نفس حادثه کربلا، از آن ابومخنف لوط‌بن‌یحیی‌بن‌سعیدبن‌مخنف ازدی غامدی (م157 ه. ق) است، تقریبا اختلافی میان رجال‌نویسان به چشم نمی‌خورد؛ هرچند برخی، از ابوالقاسم اصبغ بن نباته تمیمی نام برده‌اند که از ویژگان و یاران امیرمومنان (ع) بوده و پس از عمری دراز در حوالی سال 100ه. ق وفات کرده است (الفهرست شیخ طوسی، صص 37و38، ش108؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج22، صص23و24، ش5838) اما از آن‌رو که بر فرض صحت چنین باوری، هرگز اثری از این مقتل یافت نشده است، به نحو قطعی نمی‌توان بر تقدم ابی‌مخنف در میان مقتل‌نویسان خدشه وارد کردهرچند از مقتل ابی‌مخنف نیز جز در تاریخ الامم و الملوک محمدبن جریر طبری (م310ه. ق) یعنی بزرگترین مورخ ایرانی تاریخ اسلام، نمی‌توان نشانی یافت.
  
طبری در مجموع در جلد پنجم تاریخ خویش 125 روایت درباره تاریخ کربلا گزارش کرده که از این تعداد، 100 روایت را به صورت مستقیم و البته با واسطه‌هایی از ابی‌مخنف نقل کرده است.
  
10 روایت را نیز با واسطه هشام بن محمد کلبی از ابی‌مخنف روایت کرده است؛ از 15 روایت باقیمانده، 14 روایت از آن هشام و یک روایت از آن عمار دهنی است که منبع آن امام محمدباقر(ع) است.
 
گزارش‌های ابومخنف باتوجه به این امر که خود او در صحنه کربلا حاضر نبوده، بر دوگونه‌اند:
  
الف) آنهایی که در کربلا بوده‌اند.
  
اینان نیز خود بر چند دسته‌اند:
  
1- گروه نخست خود از آل‌هاشم‌اند که در کربلا بوده‌اند و از حادثه جان به سلامت برده‌اند؛ مانند امام سجاد و امام باقر(ع)
 
2- یاران امام حسین از غیر آل‌هاشم مانند عقبه بن سمعان و همسر زهیر بن قین 
  
3- ناظران بی‌طرفی چون عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل 
 
4- شاهدان حاضر در سپاه عمر بن سعد؛ برخی از ایشان چون عبدالله شعبی و هانی بن ثبیت در کشتار دست داشتند و برخی چون حمید بن مسلم که از قضا مهمترین منبع ابی‌مخنف به شمار می‌رود.
  
با آنکه در سپاه ابن سعد مشارکت داشتند ولی در کشتار دست نداشتند. برخی از ایشان از جمله خود حمید از امضاکنندگان نامه دعوت برای امام حسین(ع) بودند.
  
ب) گروه دوم آنانی هستند که در کربلا حاضر نبوده‌اند.
  
اینان را می‌توان در 5‌گروه دسته‌بندی کرد.
   
1-  محبان امام حسین(ع) چون علی‌بن حنظله که پدرش جزو شهدای کربلا بود و نیز پسر حربن‌یزید ریاحی که در کربلا شهید شد.
  
2- طرفداران امویان مانند قاسم بن‌عبدالرحمان 
  
3- طرفداران زبیریان مانند حسان بن قائد.
  
4- محدثین بی‌طرف چون محمد بن بشر همدانی پدر هشام بن محمد کلبی همدانی.
   
5- خویشان نزدیک ابومخنف چون عبدالرحمان بن جندب ازدی.
  
مقتل ابومخنف را که در واقع مهمترین «مقتل الحسین» است. می‌توان از چند جهت مورد بررسی قرار داد؛ هرچند نتیجه این بررسی هرچه باشد، باید به این نکته اذعان داشت که این مقتل اساس کار تمام مقاتل بعدی است.
  
و از این جهت می‌توان به این نتیجه دست یافت که لااقل این مقتل از نگاه راویان بعدی که آن را گزارش کرده‌اند، کاملا مورد اعتماد بوده است.
  
از نظر رجال‌شناسی، راویان ابومخنف طیف وسیعی از گرایش‌های فکری و سیاسی آن روز را شامل می‌شوند و از این حیث می‌توان مقتل الحسین را پرگستره‌ترین مقتل به شمار آورد. این امر بی‌شک بر اعتبار آن می‌افزاید.

۱ نظر ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۱۳
حسین کریمی
جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

دستم خالیست...

سه قطعه صوتی کوتاه بسیار زیبا و ارزنده، از سخنان مرحوم آیت الله مجتهدی:

 (برای دانلود بر روی هر تیتر کلیک کنید)

دستم خالیست...

*

آرزوی حبیب

*

آنچه به درد خواهد خورد...

۰ نظر ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۰۰
حسین کریمی
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ

هیئت یا سایر!؟ مسئله این نیست!

یکی از انحرافات و خطرات بزرگی که غالباً در مسیر تعاملات و حرکتهای جمعی رخ می نماید، عدم همه جانبه نگری و توقف در یک یا چند قالب و روش تجربه شده و اصرار بر صحیح و کامل بودن آنها و بدتر از آن نفی و نهی روش های دیگر است .

هنگامی که به تحلیل فرهنگی جامعه می پردازیم این امر مشهود است که عده ای سخت مشغول ایجاد شکاف بین نهاد های فرهنگی گوناگون فعال از جمله هیئات و سایر نهادهای فرهنگی (مثل بسیج، مساجد و ...) هستند.

آری؛ شاید شما هم با اندک تأملی که در این مسئله خواهید داشت، تصدیق می نمائید که متأسفانه چنین معضلی در فضای فرهنگی وجود داشته و هر روز که می گذرد دامنه این گسل فکری بیشتر شده و چه بسا باعث رانش و ریزش بخشی از استعدادها و ظرفیت های جامعه مؤمنین شده است.

۱ نظر ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۵۴
حسین کریمی
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۲۳ ب.ظ

بیابان، سنگ ریزه و بوته خار

گفته بودم قصد کرده بودیم مدرسه بسازیم در گلدشت. گلدشت روستایی است در قلعه گنج، جنوب کرمان و جهادی رفته ایم آنجا... گفته بودم که گلــــدشت نه گل دارد و نه دشت . . . ! گلــــدشت خاک دارد؛ رمل دارد، گلــــدشت کلی کپر دارد و خیلی چیزهای دیگر دارد که ذهن شهری دود خورده، از درک و فهمش ناتوان است و تنها برق نداشتنش را در می‌یابد ! . . . آری، گلدشت برق ندارد...

اینجا مسجد و مدرسه و سایر را با بلوک میسازیم؛ بلوک های سیمانی؛ و تو اگر تجربه کرده باشی میدانی که بلوک را باید سنگ پر کرد؛ با سنگ ریزه...

گرما و آفتاب آزارمان میدهد و مجبوریم اصل کار را بگذاریم برای شیفت شب؛ شب کار شده ایم اینجا، گفته بودم که بلوک را باید با سنگ پر کرد و پیشتر گفته بودم که گلدشت برق ندارد... میزنم به دل بیابان، وسط حاشیه گلدشت... چشم گرد میکنم در تاریکی برای جمع کردن سنگ ریزه... نور ماه کمک میکند تا حدودی؛ لکن هرچه باشد گلدشت برق ندارد و تاریک است و در عوض تا دلت بخواهد بیابان دارد . . . و بیابان پر است از سنگ و خار. . . ! میزنم به دل بیابان تاریک، دست میبرم به زمین و سنگ هایش را جدا میکنم؛ میریزم داخل چپیه ام؛ تاریک که باشد گهگاه سنگهای تیز را نمیبینی و پایت را آزار میدهند... و گهگاه دستت میخورد به بوته خار و پایت را خراش میدهند . . . آه . . . ! کم میاورم کاملا . . . من باخته ام خودم را... از دست رفته ام اصلا... میکنم کفشهایم را... داد میزنم و میدوم وسط بیابان حاشیه گلدشت... سنگ ریزه و بوته خار... آه رقیه . . . .


جهادی اردو جهادی اردوی جهادی سفر جهادی خاطرات دلنوشته یادداشت سفرنامه حسین کریمی جنوب کرمان قلعه گنج چاه داد خدا مارز گلدشت کلچاک پشک چارتایی اردوگاه آورتین ریگ آباد حضرت رقیه گروه جهادی راه کربلا شهرک شهید محلاتی مینی سیتی هیئت کربلا

۲۹ نظر ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۳
حسین کریمی
چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۱۶ ب.ظ

داداش مجتبای گلم… (شهید مجتبی نجاری)

داداش مجتبای گلم

یک سال و چند ماه پیش بود که مجتبی نجاری، در یک دوره آموزشی از میان جمعمان پرکشید و به درجه رفیع شهادت نائل شد. متن زیر چند خاطره کوتاه است از زندگی شهید مجتبی نجاری، خادم هیئت کربلا و از اعضای فعال گروه جهادی راه کربلا و از ساکنین شهرک شهید محلاتی...

۳۳ نظر ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۱۶
حسین کریمی
دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۴ ب.ظ

له می‌شوم درون خودم…!

بعضی چیزها مثل شعار می‌ماند از بس که خوب است !

 و درک تحققش برای ذهن شهری دود خورده من خیلی دشوار است ! . . .  خیلی مشکل !

گهگاه “آنی” پیش می‌ آید و گاه کمتر از “آن” که تو را به خود وانگذاشته اند و می‌ فهمی بعضی چیـــزها را . . . !

رفته‌ ایم گلــــدشت  روستای گلــــدشت  و گلــــدشت نه گل دارد و نه دشت . . . !

گلــــدشت خاک دارد

 رمل دارد، گلــــدشت کلی کپر دارد و خیلی چیزهای دیگر دارد که ذهن شهری دود خورده، از درک و فهمش ناتوان است و تنها برق نداشتنش را در می‌یابد ! . . .  گلدشت کلی دانش آموز هم دارد که مدرسه ندارند . . .  قصد کرده‌ایم مدرسه بسازیم اینجا . . .

kapar

۲۵ نظر ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۴
حسین کریمی
شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ق.ظ

تمام شد

1

مسخره مان میکنند که به احمدینژاد رأی میدهیم؛ میگویند پیاده روها را دیوار کشی میکند و اسم سمند را میگذارد ذوالجناح. فیلم تبلیغاتی احمدینژاد برای دور دوم انتخبات84، نام کامل و صحیح محمود احمدینژاد را چندبار اعلام میکند. دور اول بسیاری از طرفدارانش اسمش را اشتباه نوشته بودند. شب انتخابات هزار صلوات نذر کردم و فرستادم و خیلی ها هم مثل من. سوم تیر 84، محمود احمدینژاد برگزیده شد برای ریاست جمهوری اسلامی ایران.

ذوق داشتیم برای تنفیذ؛ دکتر خم شد و بوسید دست رهبر را...

شد آنچه باید میشد...

2

«با کمال افتخار اعلام می‌کنم که از امروز کشور عزیز ایران در زمره‌ی کشورهای تولید کننده‌ی صنعتی سوخت هسته‌ای قرار می‌گیرد و اینجانب به عنوان خادم ملت این دستاورد بزرگ را به محضر رهبری فرزانه‌ی انقلاب و به ملت عزیز ایران و همه‌ی ملتهای آزاده‌ی جهان تبریک می‌گویم.»

۸ نظر ۱۹ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۲
حسین کریمی
جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ب.ظ

قلعه رنج

 اگر عزم جزم کردی و کمر همت بستی و قدم استوار در راه نهادی؛ بایستی 1391 کیلومتر از پایتخت فاصله بگیری و خود را برسانی به 402 کیلومتری مرکز استان کرمان... قلعه گنج، جایی که از گنج خبری نیست...

۳ نظر ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۴۸
حسین کریمی