انقلابیترین کار ممکن...
انقلابیترین کار ممکن...
اینکه فتنه 88 بیش از یک نیم سال طول کشید و سطح گستردهتری از حد انتظار را در لیست خواص مردود جای داد و برخلاف سال 78، خطبه های مهم نماز جمعه امام خامنهای هم آتش این بساط امریکایی-اسرائیلی را خاموش نکرد؛ این را به ذهن میرساند که شاید این فتنه زورش خیلی زیاد بود و یک جورهایی زورمان به او نمیرسید...
پس پر بیراه نیست که بنشینیم به تفکر و تأمل که چه چیز فتنه 88 را کشت و نه دی را چه چیز آفرید؟ وقتی ما مو میدیدیم و رهبر پیچشش را؛ امام خامنهای پاسخ این سؤال را ارائه داده بود:
«در قضیهی ۹ دی هم باز پای امام حسین در میان بود، پای عاشورا در میان بود. اگر آن حرکات سخیف و در واقع گریهآور از سوی این گروههای ایضاً سخیف، در عاشورا پیش نمیآمد، این حرکت عظیم و این تحرک عمومی مردم معلوم نبود به این شکل به وجود بیاید. اینجا هم پای عاشورا در میان بود. امام خامنهای مدظلهالعالی - (21/8/90)»
آری! امام حسین...
ما یک چیزی داریم که دشمن نمیفهمدش و در حساب و کتابش در نظر نگرفته بود و سر بزنگاه به فریادمان رسید؛ بساط بزرگترین خطری که به جان انقلاب افتاده بود را امام حسین در هم پیچید...
این قدرت عاطفه است! قدرتی عظیم و باورنکردنی... قدرتی که حالا باید بیش از پیش قدرش را بدانیم و یقین بیاوریم که عاطفه و احساس چیزی فراتر از آنست که از ظاهرش درک میکنیم... امام خامنهای پیشتر فرموده بودند:
«حادثهى عاشورا، خشک و صرفاً استدلالى نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمى است؛ لذا ما را امر مىکنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن. زینب کبرى (سلام الله علیها) در کوفه و شام منطقى حرف مىزند، اما مرثیه مىخواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموى مىکوبد، اما مرثیه مىخواند. این مرثیهخوانى تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است که مىتوان خیلى از حقایق را فهمید، که در خارج از این فضاها نمىتوان فهمید... (۱۳۸۴/۱۱/۰۵)»
حال شاید بهتر از قبل درک کنیم که چرا محبت و ارادت به خاندان عصمت و طهارت در لسان معصوم به عنوان خمیر مایه روح و حقیقت دین معرفی شده است (لکل شیء اساس و اساس الاسلام حبنا اهلالبیت - محاسن، ج 1، ص 150، رقم 66) و در مسیر تعمیق و گسترش آن هرچه تلاش کنیم باز کم کردهایم.
و در همین جا به همه اساتید فن تربیت و فعالان فرهنگی عرض میکنم؛ بیاییم حساب تربیتی ویژهای برای سفینه النجاه حسین باز کنیم و معتقد باشیم «حضرت سیدالشهدا علیهالسلام» راهیست که همه آنچه میخواهیم را یکجا حاصل میکند و کمیت بالا و کیفیت والایش (امام صادق علیهالسلام: همه ما اهل بیت کشتیهای نجات هستیم و لیکن سفینه و کشتی جدم حسین علیهالسلام گستردهتر و سریعتر است. بحار جلد ۹۳ صفحه ۲۹۴) بر عارفان و واصلان راه حق عیان گشته و از رسول ترکها تا علامه قاضیها را در خود جای داده است و عقل سلیم پی امنترین و سریعترین راه ممکن برای نیل به مقصود میگردد... و یقین بیاوریم که انقلابیترین کار ممکن تعمیق رابطه عاطفی خود و جامعه با حضرت سیدالشهداست...