حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

نویسندگان
آخرین نظرات
سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۰۶ ب.ظ

نشد به همره مردم به کهف سگ داخل

مناجات

 

 

میان قلب من و تو گنه شده حائل

دگر برای من انگار توبه شد مشکل

 

گذشته از رمضان نیم و من عوض نشدم

ز بس که خاک گناهان نشسته بر این دل

 

گذشت عمر گرانمایه من همان هستم

به جز غرور و مصیبت نشد مرا حاصل

 

تمام عمر خطا و همیشه غرق گناه

دلم گرفته خدایا از این همه باطل

 

چه شد مرا بنشاندی کنار خوبانت

چه شد که خورده نگاهت به خاک ناقابل

 

چرا میان سرایت مرا رهم دادی

نشد به همره مردم به کهف سگ داخل

 

من خراب کجا و دعا و توبه کجا

منی که لکه‌ی ننگم برای این محفل

 

تمام کن ز کرامت تو لطف و احسان را

بگو که گشته مرا نیز رحمتت شامل

 

به یک نگاه طلا کن تو خاک قلبم را

نگاه کن ز کرم بر وجود این سائل

 

به حق لحظه‌ی سختی که خواهرش افتاد

همین که دید رسیده ز پشت سر قاتل

 

صدای هلهله آمد ز لشگر کفار

ز زیر چکمه نگاهش به خیمه شد مایل

شعر اشعار مناجات با خدا ماه رمضان شب قدر حسین کریمی

۹۶/۰۳/۳۰
حسین کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی