حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

نویسندگان
آخرین نظرات

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۶ ب.ظ

معرفی ارشاد شیخ مفید

الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد 
  
الف) درباره نویسنده: نجاشی که خود از شاگردان نویسنده کتاب مورد نظر بوده است درباره وی چنین می‌نویسد: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام معروف به ابن معلم و شیخ مفید» (رجال نجاشی، ص311) شیخ مفید در 11ذیقعده سال 336 یا338 هجری در روستای «سویقه ابن بصری» که از توابع عکبرا بود به دنیا آمد.
  
برخی او را از ارکان خمسه تشیع به شمار آورده‌اند.
  
ابن حجر عسقلانی که از بزرگترین رجال‌شناسان اهل سنت است، می‌گوید: «او عالم شیعه و دارای تالیفات بسیاری است که به 200 می‌رسد... به سبب عضدالدوله دیلمی دارای صولتی عظیم بود. در سال 413هـ. ق از دنیا رفت. 80هزار مسلمان او را تشییع کردند. او مردی بود زاهد و با خشوع و در فراگیری علوم حریص.
  
گروه زیادی از او استفادت کردند. گویند عضدالدوله دیلمی در خانه او به دیدارش می‌رفت و به هنگام بیماری عیادتش می‌کرد. ابویعلی جعفری که داماد شیخ بوده است درباره او می‌گوید: شب‌ها اندکی می‌خوابید، سپس برمی‌خاست و به نماز، مطالعه، درس و یا قرائت قرآن مشغول می‌شد.» (لسان المیزان، ج5، ص386)
  
ب) کتب شیخ: کتاب‌های شیخ چنانکه در معرفی او نیز گفته شد بسیار پرشمار و غیرقابل احصاء است اما اهم کتب او در علوم مختلف از این قرار است:
  
1- الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، مولد النبی و الاوصیاء، الافصاح فی الامامه در پیامبرشناسی و امام شناسی 2- الارکان فی دعائم الدین و تصحیح الاعتقاد در اصول دین 3- اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات در فروع مسائل کلامی 4- المقنعه و احکام النساء در فقه 5- اعجاز القرآن و البیان فی تالیف القرآن در باب اعجاز قرآن 6- الاختصاص در مسائل متفرقه


  
ج) درباره الارشاد: این کتاب به شرح حال ائمه 12گانه اختصاص یافته است و می‌توان آن را در زمره قدیمی‌ترین کتاب‌های امام شناسی و در ردیف کتاب الحجه الکافی شیخ محمدبن یعقوب کلینی (م329ه. ق) به شمار ‌آورد.
  
کتاب الارشاد از معتبرترین منابع روایی شیعه درباره زندگانی ائمه - علیهم السلام - به شمار می آید و بسیاری از منابع مهم شیعه، که به زندگانی ائمه پرداخته اند، این کتاب را مستند خود قرار داده اند. این کتاب از منابع دست اول درباره زندگانی ائمه - علیهم السلام - است.

شیخ مفید این کتاب را به درخواست یکی از یاران خود نگاشته است; چنان که در آغاز کتاب می فرماید: «من بنا به درخواست شما در این کتاب نام ائمه هدا، تاریخ زندگانی آنها، محل قبر و حرم آن بزرگواران را آورده ام». شیخ مفید کتاب خود را همانند یک کتاب تاریخی تألیف نموده و به بیان حوادث تاریخی پرداخته است.

در این کتاب بسیاری از موضوعات مهم تاریخی ائمه - علیهم السلام - بیان شده است; مانند خبر دادن امام علی - علیه السلام - از شهادت خود، روایاتی که دلالت بر فضایل آن حضرت می کند، قضاوتهای آن حضرت، حرکت امام حسین - علیه السلام - به سوی عراق، قیام زید شهید، ورود امام هادی - علیه السلام - به سامرا، سیره امام زمان(عج).

باب نخست این کتاب به شرح حال امیرمومنان (ع) اختصاص دارد و بیشترین حجم کتاب را نیز در بردارد. باب سوم به امام حسین(ع) و شرح ماجرای کربلا و شهدای آن اختصاص دارد. به واقع می‌توان باب سوم الارشاد را مقتل حسین و اصحابش به شمار آورد. شیوه شیخ در کتاب، نقل مستند و مسند حوادث نیست و کتاب به گونه‌ای منسجم و بدون نقل اسناد روایات بیان شده است. هرچند در برخی روایات شیخ به ذکر اسناد پرداخته است. در بیشتر این موارد، راویان شیخ را استادان خود او مثل شیخ صدوق و محمد ثانی در رده او مثل ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولویه تشکیل می‌دهند.


گزیده ای از متن کتاب:

همین که صحبت های حر تمام شد، عمرسعد پرچم دارش را صدا زد و گفت: پرچم را نزدیک بیاور سپس تیری در کمان گذاشت و به طرف لشکر امام حسین(ع) پرتاب کرد و گفت: گواهی دهید که من نخستین کسی بودم که تیر را رها کردم به دنبال او سایر لشکریان نیز تیرها را رها کردند و به میدان آمدند و مبارز خواستند.جنگ در آغاز تن به تن بود و یک به یک انجام می شد. از این رو یسار غلام زیادبن ابی سفیان، به میدان آمد و مبارز خواست. عبدا... بن عمیر از لشکر امام حسین(ع) برای مبارزه به میدان آمد و طبق معمول نسب و نژاد خود را باز گفت. یسار که شان خود را بالاتر می دانست مبارز مشهورتری را برای مبارزه خواست اما او اعتنایی نکرد و به طرف یسار حمله کرد و به خاک انداخت. در این هنگام سالم غلام ابن زیاد به کمک او آمد و بر عبدا... حمله کرد. یاران امام(ع) فریاد زدند مواظب باش سالم تو را غافلگیر نکند. عبدا... به او نیز حمله کرد و او را به خاک افکند. مبارزه تک به تک به ضرر لشکر یزید بود و انگیزه و شجاعت بالای اصحاب امام(ع) ، جنگجویان دشمن را به خاک هلاکت می افکند. به همین خاطر عمروبن حجاج فرمانده جناح راست لشکر یزید خطاب به لشکریان خود فریاد زد: ای احمق ها آیا می دانید با چه کسانی می جنگید؟ شما با سواران و دلاوران کوفه می جنگید! با دلیرانی که دست از دنیا شسته و تشنه مرگ هستند کسی تنها و جداجدا به جنگ آنان نرود و همگی هجوم کنید. عمر سعد این نظر را پسندید و دستور داد کسی تن به تن نجنگد.

معرفی کتاب مقتل ارشاد شیخ مفید زندگینامه آثار کتب

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۶
حسین کریمی
دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۷ ب.ظ

معرفی مقتل تاریخ دمشق

تاریخ دمشق
   
الف) درباره نویسنده: علامه شمس‌الدین ذهبی در «سیر اعلام النبلاء» درباره نویسنده کتاب می‌گوید:
   
«امام، علامه، حافظ بزرگ و چیره‌دست، محدث شام، ثقه‌الدین، ابوالقاسم دمشقی شافعی، صاحب تاریخ دمشق در آغاز ماه محرم سال 499 متولد شد. در سال 520 به عراق کوچید. در سال 521 حج گزارد و در سال 529 از راه آذربایجان، به خراسان رفت.
  
او علی‌بن‌حسن‌بن هبه‌الله‌بن‌عبدالله‌بن حسین است. شمار شیوخ او که در معجم او یاد شده‌اند 1300 تن از طریق سماع، 46 شیخ از طریق انشاء و 290 شیخ از طریق اجازه و هشتاد و چند زن هستند که مجموعه آنها تقریبا 1716 می‌شود. او آثار فراوانی از خویش بر جای نهاده است.
  
او مردی بود تیزفهم، حافظ، پرکار، ذکی، بصیر در کار و در روزگار خود یگانه عصرش بود.
    
او در شب دوشنبه 11 ماه رجب سال 571 درگذشت، قطب نیشابوری بر او نماز گزارد و سلطان بر جنازه وی حاضر شد. او را نزد پدرش در قبرستان باب‌الصغیر در دمشق به خاک سپردند.» (سیر اعلام النبلاء، ج 20، صص 554 تا 715، ش 354 با تلخیص و تصرف) چنان که در متن شرح حال ابن‌عساکر آمده است او شافعی مذهب و از اهل سنت است.
  
ب) درباره کتاب: چنان‌که از نام کتاب هویداست، کتاب معجمی است فراخ‌دامن درباره تاریخ دمشق، یعنی شهر زادگاه مصنف کتاب، علی‌بن‌حسن معروف به ابن‌عساکر. دمشق روزگاری پایتخت امویان به‌شمار می‌رفت.

از این‌رو خلفای فراوانی را شاهد بوده‌است که در آن شهر به حکمرانی پرداخته‌اند و این طبیعتاً دستمایه مناسبی بوده‌است تا شخصی چون ابن‌عساکر به تبیین تاریخ این شهر بپردازد.
  
علامه ابن‌منظور انصاری صاحب معجم بزرگ لسان العرب، سال‌ها بعد کتاب تاریخ دمشق را که در چاپ‌های جدید در مجموعه‌ای 50‌جلدی فراهم آمده است، خلاصه و مختصر کرد.
  
این کتاب را که مختصر تاریخ دمشق نام دارد، احمد راتب حمدویش و محمد ناجی الحمر به سال 1405 در قاهره و توسط انتشارات دارالفکر به همراه تحقیق و تصحیح عرضه کرده‌اند. در خود کتاب تاریخ دمشق ابن‌عساکر، چیزی در حدود 400‌روایت به بررسی تاریخ عاشورا و مقتل‌الحسین پرداخته‌اند؛ هرچند تا سال 1415 هـ. ق این 400 حدیث هرگز به صورت مجزا و تحت عنوان مقتل‌الحسین یا چیزی شبیه به آن منتشر نشده بودند.
  
در این سال فاضل گرانقدر محمدرضا حسینی‌جلالی مجموعه این 400‌حدیث را تحت عنوان «الحسین (ع) : سماته و سیره» یعنی سیره و سیمای امام حسین‌(ع) به صورت مجزا فراهم آورد.

 در این کتاب به چند دلیل که به ظاهر منطقی به نظر می‌رسند اسانید روایات چهارصدگانه حذف شده است و البته برای سهولت شناسایی متون اصلی و متونی که بعدا به کتاب افزوده شده‌اند، احادیث در مجموعه‌هایی مجزا قرار داده شده‌اند.
   
توضیحات و شروح فراوانی بر متون روایات نگاشته شده و متن از جنبه‌های لغوی، تاریخی و روش‌شناختی وارسی شده است.
  
فراهم‌کننده کتاب خود را مقید داشته تا به متن ابن‌عساکر وفادار باقی بماند و جز در پاره‌ای موارد مطلبی بر متن اصلی نیفزاید.
  
یکی از ویژگی‌های مثبت کتاب «الحسین‌(ع) : سماته و سیرته» تخرج احادیث و مطابقت احادیث دو کتاب تاریخ دمشق ابن‌عساکر و تاریخ دمشق خلاصه شده علامه ابن‌منظور انصاری است. ترجمه کتاب را انتشارات اساطیر به سال 1383 منتشر کرد. این ترجمه از آن جویا جهان‌بخش است.
 
ج) نمونه‌هایی از متن کتاب: «معاویه در شب نیمه رجب سال شصتم بمرد و مردمان از برای یزید بیعت نمودند؛ پس یزید به واسطه عبدالله‌بن‌عمر عامری به ولیدبن‌عقبه بن‌ابوسفیان که امیر امویان بود در مدینه نامه نوشت که: مردمان را بخوان و از برای من از ایشان بیعت بگیر و آغاز کن از بزرگان قریش و باید اول کسی که بیعت‌گرفتن را از او آغاز می‌کنی حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طالب باشد.
  
پس ولیدبن‌عقبه همان‌دم، نیمه‌شب، به حسین‌بن علی پیغام فرستاد. حسین همان شب به سوی مکه بیرون شد و مردمان بامداد برخاستند و برای بیعت یزید روان شدند؛ پس حسین را جستند و نیافتند.
   
حسین برای آنکه در ایام حج با دولتیان در حرم درگیر نشود، دوشنبه دهه نخست ذی‌الحجه سال 60 در میان خاندان خود و 60 چهره متوجه کوفه به سوی عراق روان گردید.»

۱ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۳:۰۷
حسین کریمی
يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ

معرفی کتاب خصائص الحسینیه

نویسنده کتاب الخصائص الحسینیه، آیت‌الله حاج‌شیخ جعفر شوشتری است. او در سال 1230 هـ. ق متولد و در سال 1303 هـ. ق در زادگاهش جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرد.
  
حاج‌شیخ عباس‌قمی درباره او می‌گوید: «جلالت شأنش زیاده از آن است که ذکر شود.
 
کسی که به کتاب «منهج‌الرشاد» آن بزرگوار مراجعه کند، خواهد دانست که در چه درجه و مقامی بوده است؛ در وعظ و تذکر مردم، در تحقیقات شریفه و اطلاع بر دقایق و اشارات مصائب و آثار اطائب. مصنفات مشهوره او در فن وعظ و تذکر و مصائب اباعبدالله از این امر خبر می‌دهد. شیخ ما محدث نوری نورالله مرقده در کتاب «دارالسلام» از ایشان مدحی بلیغ کرده است.» (فوائد الرضویه، ص 67.)
  
هر چند شیخ جعفر شوشتری را نباید نخستین فراهم‌آورنده خصائص (اختصاصات) دانست و پیش از او نیز بزرگانی چون سیدرضی، حاکم حکانی و ابن‌بطریق نیز خصائص ائمه نگاشته‌اند.
  
اما باید کمال خصائص‌نویسی را در آثار شیخ جعفر شوشتری جست؛ چرا که خصائص‌نویسی در آثار ایشان علاوه بر جنبه‌های نظری با جنبه‌های عملی- رفتاری و اخلاقی نیز مرتبط شده است.
  
ضمن آنکه ایشان خصائص را در بستر مصیبت‌خوانی ارائه و این امر یعنی مصیبت‌خوانی را به نحوی برگزار می‌کرده که حاوی تأثیر فراوانی بر مخاطبان بوده است.
  
در ابتدای کتاب شیخ ابتدا خویش و مؤمنان را به پرهیزگاری و مرگ‌اندیشی که البته وجه غالب اندیشه خود او نیز بوده است، خوانده و سپس راه‌های رهایی از نفس و شیطان و دنیادوستی را برشمرده است.
  
این طرق که در ایمان و عمل صالح مختصر است در نظر ایشان به نحوی با مصیبت اباعبدالله مرتبط می‌شود.
   
ماتم‌زدگی به هنگام رسیدن محرم و مرگ‌اندیشی در وجه مثبت آن در نظر شیخ زمینه ایمان و در نتیجه عمل صالح را به نحو مناسب‌تری فراهم می‌آورد. «الخصائص الحسینیه» را صادق حسن‌زاده با عنوان «امام‌حسین(ع) اینگونه بود» به فارسی برگردانده و انتشارات آل‌علی‌(ع) قم نیز آن را به زیور طبع آراسته است.

 

بخشی از مقدمه خواندنی کتاب:

... حالت چهارم : وسایل حسینى کارسازتر و داراى خصوصیتى ویژه است .
در حال خوف و یاءس غوطه ور بودم که ناگهان اندیشه تقرب به ائمه علیهم السلام به من دست داد و دیدم که جلیل ترین وسایل از نظر فایده و عظیم ترین از نظر ثواب و پاداش ، و عمومى ترین ، شامل ترین و فراگیرترین همه از نظر حقیقت و منفعت و از جهت درجه و مقام ، همانا وسایل حسینى ، سید جوانان اهل بهشت ، والد ائمه معصومین و سرور مظلومان ، حضرت ابا عبدالله الحسین فرد و امتیازى مخصوص است که حتى شامل افضل از ایشان هم نمى شود؛ چرا که تفاوت در فضیلت مقامى است ، و اتحاد انوار و طینت آنها، مقام و خصوصیتى دیگر.
پس در توسل به حسین علیه السلام ، در روى آوردن به درگاه خداوندى ، خصوصیتى یافتم ، چرا که آن حضرت درى از درهاى بهشت و کشتى نجات و چراغ هدایت است .(2) و با اینکه مقام نبوت و همه ائمه علیهم السلام درهاى بهشتند، لکن باب الحسین ، براى روندگان وسیع تر است .
همه ائمه علیهم السلام کشتى هاى نجاتند، اما کشتى حسینى در میان موج ها و طوفان ها سرعت بیشترى دارد و آسان تر به ساحل نجات مى رسد. همچنین همه امامان چراغ هدایتند، ولى محدوده استضائه به نور حسین علیه السلام وسیع تر است . در این حال بود که به نفس و شرکاى آن گفتم نم به سوى درهاى حسینى بشتابید و به سلامت و اطمینان خاطر وارد آن شوید و به نام پروردگار سوار بر کشتى حسینى شوید که خداوند آمرزنده و مهربان است . به این انوار حسینى که به شما مى نگرد، نظر کنید و از آن نور بر گیرید.
در این دم در نفس من شوق به این امر بیشتر شد، بویژه درباره آنچه که قبلا از علایم ایمان در وجود خود ناامید شده بودم ، آنها را در وسایل حسینى یافتم و همچنین اعمالى را که فاقد آن بودم ، پیدا کردم و به دو مطلب دست یافتم که اولى دلیل بر وجود ایمان و مطلب دوم دلیل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود که تفصیل هر یک به این شرح است :
اما مطلب اول :

الف : حسین علیه السلام فرمود: من کشته اشک چشم هستم . نزد هیچ مؤ منى از من یاد نمى شود مگر اینکه براى مصیبت هاى ما غمگین شود و گریه کند. و این از صفات همه انبیاء علیهم السلام است . من این حالت را هنگام شنیدن نام آن حضرت در خود یافتم از این رو به اندکى از ایمان - حداقل در حد رفع جاودانگى در جهنم - در وجودم پى بردم .


ب : آنگاه که ماه محرم و عاشورا فرا مى رسد دچار غم شده و حزن و اندوه بر من روى مى آورد.
ائمه علیهم السلام نیز چنین بوده اند، و این امر را دلیل بر وجود اثرى از ولایت ائمه در خود یافتم ، چرا که گفته اند: شیعیان ما کسانى هستند که از زیادى گل طینت ما آفریده شده اند و به نور ولایت ما عجین گردیده اند، به آنان مى رسد آنچه به ما مى رسد. و اخبار نیز دلالت بر این معنا دارد که هر گاه محرم مى شد، آثار گریه و اندوه بر هر یک از امامان عارض مى گردید.
هیچ کس در ایام محرم امام صادق علیه السلام را خندان ندید و حضرت رضا علیه السلام در همه ایام عاشورا غمگین و محزون بودند و رنگ حضرت در اثر مصیبت حسین علیه السلام متغیر بود. حضرت در مجلس ‍ عزاى حسینى مى نشست و اهل بیتش نیز در پس پرده به عزاى حسینى مى نشستند. هر گاه کسى برایشان وارد مى شد و اهل شعر بود، دستور مى دادند درباره امام حسین علیه السلام مطلبى انشاء کند. چنانچه در قضیه دعبل خزاعى آمده است ، و اگر کسى نبود حضرت خود مصائب جدش ‍ را یاد مى کرد.

۲ نظر ۰۷ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۱
حسین کریمی