حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

نویسندگان
آخرین نظرات

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ق.ظ

مقتل ابومخنف

معرفی مقتل ابومخنف

در اینکه نخستین مقتل حسینی، یعنی اولین گزارش جامع از زمینه‌ها و نفس حادثه کربلا، از آن ابومخنف لوط‌بن‌یحیی‌بن‌سعیدبن‌مخنف ازدی غامدی (م157 ه. ق) است، تقریبا اختلافی میان رجال‌نویسان به چشم نمی‌خورد؛ هرچند برخی، از ابوالقاسم اصبغ بن نباته تمیمی نام برده‌اند که از ویژگان و یاران امیرمومنان (ع) بوده و پس از عمری دراز در حوالی سال 100ه. ق وفات کرده است (الفهرست شیخ طوسی، صص 37و38، ش108؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج22، صص23و24، ش5838) اما از آن‌رو که بر فرض صحت چنین باوری، هرگز اثری از این مقتل یافت نشده است، به نحو قطعی نمی‌توان بر تقدم ابی‌مخنف در میان مقتل‌نویسان خدشه وارد کردهرچند از مقتل ابی‌مخنف نیز جز در تاریخ الامم و الملوک محمدبن جریر طبری (م310ه. ق) یعنی بزرگترین مورخ ایرانی تاریخ اسلام، نمی‌توان نشانی یافت.
  
طبری در مجموع در جلد پنجم تاریخ خویش 125 روایت درباره تاریخ کربلا گزارش کرده که از این تعداد، 100 روایت را به صورت مستقیم و البته با واسطه‌هایی از ابی‌مخنف نقل کرده است.
  
10 روایت را نیز با واسطه هشام بن محمد کلبی از ابی‌مخنف روایت کرده است؛ از 15 روایت باقیمانده، 14 روایت از آن هشام و یک روایت از آن عمار دهنی است که منبع آن امام محمدباقر(ع) است.
 
گزارش‌های ابومخنف باتوجه به این امر که خود او در صحنه کربلا حاضر نبوده، بر دوگونه‌اند:
  
الف) آنهایی که در کربلا بوده‌اند.
  
اینان نیز خود بر چند دسته‌اند:
  
1- گروه نخست خود از آل‌هاشم‌اند که در کربلا بوده‌اند و از حادثه جان به سلامت برده‌اند؛ مانند امام سجاد و امام باقر(ع)
 
2- یاران امام حسین از غیر آل‌هاشم مانند عقبه بن سمعان و همسر زهیر بن قین 
  
3- ناظران بی‌طرفی چون عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل 
 
4- شاهدان حاضر در سپاه عمر بن سعد؛ برخی از ایشان چون عبدالله شعبی و هانی بن ثبیت در کشتار دست داشتند و برخی چون حمید بن مسلم که از قضا مهمترین منبع ابی‌مخنف به شمار می‌رود.
  
با آنکه در سپاه ابن سعد مشارکت داشتند ولی در کشتار دست نداشتند. برخی از ایشان از جمله خود حمید از امضاکنندگان نامه دعوت برای امام حسین(ع) بودند.
  
ب) گروه دوم آنانی هستند که در کربلا حاضر نبوده‌اند.
  
اینان را می‌توان در 5‌گروه دسته‌بندی کرد.
   
1-  محبان امام حسین(ع) چون علی‌بن حنظله که پدرش جزو شهدای کربلا بود و نیز پسر حربن‌یزید ریاحی که در کربلا شهید شد.
  
2- طرفداران امویان مانند قاسم بن‌عبدالرحمان 
  
3- طرفداران زبیریان مانند حسان بن قائد.
  
4- محدثین بی‌طرف چون محمد بن بشر همدانی پدر هشام بن محمد کلبی همدانی.
   
5- خویشان نزدیک ابومخنف چون عبدالرحمان بن جندب ازدی.
  
مقتل ابومخنف را که در واقع مهمترین «مقتل الحسین» است. می‌توان از چند جهت مورد بررسی قرار داد؛ هرچند نتیجه این بررسی هرچه باشد، باید به این نکته اذعان داشت که این مقتل اساس کار تمام مقاتل بعدی است.
  
و از این جهت می‌توان به این نتیجه دست یافت که لااقل این مقتل از نگاه راویان بعدی که آن را گزارش کرده‌اند، کاملا مورد اعتماد بوده است.
  
از نظر رجال‌شناسی، راویان ابومخنف طیف وسیعی از گرایش‌های فکری و سیاسی آن روز را شامل می‌شوند و از این حیث می‌توان مقتل الحسین را پرگستره‌ترین مقتل به شمار آورد. این امر بی‌شک بر اعتبار آن می‌افزاید.

۱ نظر ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۱۳
حسین کریمی
جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

دستم خالیست...

سه قطعه صوتی کوتاه بسیار زیبا و ارزنده، از سخنان مرحوم آیت الله مجتهدی:

 (برای دانلود بر روی هر تیتر کلیک کنید)

دستم خالیست...

*

آرزوی حبیب

*

آنچه به درد خواهد خورد...

۰ نظر ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۰۰
حسین کریمی
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ

هیئت یا سایر!؟ مسئله این نیست!

یکی از انحرافات و خطرات بزرگی که غالباً در مسیر تعاملات و حرکتهای جمعی رخ می نماید، عدم همه جانبه نگری و توقف در یک یا چند قالب و روش تجربه شده و اصرار بر صحیح و کامل بودن آنها و بدتر از آن نفی و نهی روش های دیگر است .

هنگامی که به تحلیل فرهنگی جامعه می پردازیم این امر مشهود است که عده ای سخت مشغول ایجاد شکاف بین نهاد های فرهنگی گوناگون فعال از جمله هیئات و سایر نهادهای فرهنگی (مثل بسیج، مساجد و ...) هستند.

آری؛ شاید شما هم با اندک تأملی که در این مسئله خواهید داشت، تصدیق می نمائید که متأسفانه چنین معضلی در فضای فرهنگی وجود داشته و هر روز که می گذرد دامنه این گسل فکری بیشتر شده و چه بسا باعث رانش و ریزش بخشی از استعدادها و ظرفیت های جامعه مؤمنین شده است.

۱ نظر ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۵۴
حسین کریمی
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۲۳ ب.ظ

بیابان، سنگ ریزه و بوته خار

گفته بودم قصد کرده بودیم مدرسه بسازیم در گلدشت. گلدشت روستایی است در قلعه گنج، جنوب کرمان و جهادی رفته ایم آنجا... گفته بودم که گلــــدشت نه گل دارد و نه دشت . . . ! گلــــدشت خاک دارد؛ رمل دارد، گلــــدشت کلی کپر دارد و خیلی چیزهای دیگر دارد که ذهن شهری دود خورده، از درک و فهمش ناتوان است و تنها برق نداشتنش را در می‌یابد ! . . . آری، گلدشت برق ندارد...

اینجا مسجد و مدرسه و سایر را با بلوک میسازیم؛ بلوک های سیمانی؛ و تو اگر تجربه کرده باشی میدانی که بلوک را باید سنگ پر کرد؛ با سنگ ریزه...

گرما و آفتاب آزارمان میدهد و مجبوریم اصل کار را بگذاریم برای شیفت شب؛ شب کار شده ایم اینجا، گفته بودم که بلوک را باید با سنگ پر کرد و پیشتر گفته بودم که گلدشت برق ندارد... میزنم به دل بیابان، وسط حاشیه گلدشت... چشم گرد میکنم در تاریکی برای جمع کردن سنگ ریزه... نور ماه کمک میکند تا حدودی؛ لکن هرچه باشد گلدشت برق ندارد و تاریک است و در عوض تا دلت بخواهد بیابان دارد . . . و بیابان پر است از سنگ و خار. . . ! میزنم به دل بیابان تاریک، دست میبرم به زمین و سنگ هایش را جدا میکنم؛ میریزم داخل چپیه ام؛ تاریک که باشد گهگاه سنگهای تیز را نمیبینی و پایت را آزار میدهند... و گهگاه دستت میخورد به بوته خار و پایت را خراش میدهند . . . آه . . . ! کم میاورم کاملا . . . من باخته ام خودم را... از دست رفته ام اصلا... میکنم کفشهایم را... داد میزنم و میدوم وسط بیابان حاشیه گلدشت... سنگ ریزه و بوته خار... آه رقیه . . . .


جهادی اردو جهادی اردوی جهادی سفر جهادی خاطرات دلنوشته یادداشت سفرنامه حسین کریمی جنوب کرمان قلعه گنج چاه داد خدا مارز گلدشت کلچاک پشک چارتایی اردوگاه آورتین ریگ آباد حضرت رقیه گروه جهادی راه کربلا شهرک شهید محلاتی مینی سیتی هیئت کربلا

۲۹ نظر ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۳
حسین کریمی