حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

حسین کریمی

شهید مجتبی نجاری، خطخطی‌های حسین کریمی

نویسندگان
آخرین نظرات

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۶ ب.ظ

از قضا سرکنگبین در این حرم صفرا فزود...

ولادت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها


می وزد در این حرم عطر گل یاس کبود

ای به این صحن و سرا از جانب موری درود

بر غبار درب جنت می زنم اینجا سجود

از قضا سرکنگبین در این حرم صفرا فزود

گریه هرچه شد فزون شادیّ زائر بیشتر


باز امشب با دلم من راهی قم می شوم

در حرم در بین زائرهای او گم می شوم

لحظه ای هم پیش کفترها چو گندم می شوم

بین سیل جمعیت غرق تلاطم می شوم

مِی اگر از قم بجوشد شور شاعر بیشتر


در حرم من آشنا هستم کجا بیگانه ام؟

پشت این دروازه ی ساعت شده میخانه ام

راحتم اینجا شبیه منزل و کاشانه ام

هیچ فرقی چون ندارد این حرم با خانه ام

این مسافر خو گرفته از مجاور بیشتر


قم نگو گو مأمن و گو جنت‌الاعلای ما

گو به این خاک بهشتی کوکب شب‌های ما

گشته از نام بلندش مفتخر دنیای ما

فکر او بوده همیشه بهترین رؤیای ما

زائرانش از بناها در معابر بیشتر


بشنو بانو این سلامی که رسد از جان من

می دهم بر تو سلام ای خواهر سلطان من

مشهد و شیراز و قم شد فخر این ایران من

گفته بودی بی رضا دنیا شده زندان من

سینه ات تنگ رضا بود این اواخر بیشتر


آمدی یک شهر آمد بهر استقبال تو

شیعیان در هر طرف دور و برت دنبال تو

قبله‌ی قم بعد از این شد صورت تمثال تو

این زمین باشد از این پس گوشه‌ی اموال تو

شأن تو در شهر باشد از مهاجر بیشتر


میچکد باران گل از روی هر بام و سرا

فرش راهت گشته دلها از ورودی تا کجا

محترم‌تر میشوی چون هم تویی اخت‌الرضا

هم خودت داری هزاران فضل و داری مرحبا

احترامت میکند قم از مسافر بیشتر


عمه زینب هم مسافر شد نه اما چون عزیز

مضطرب بود و پی یک راه چاره یک گریز

خاک عالم بر سر این قافیه ریزد... کنیز...

درد دارد طعنه‌ها و تهمت و دشنام و نیز

ضربه‌ی سنگ مسلمانان ز کافر بیشتر


شعر اشعار مدح ولادت میلاد حضرت فاطمه معصومه قم حرم حسین کریمی

۳ نظر ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۷:۴۶
حسین کریمی
شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۲ ب.ظ

پیرمرد است و زمین خوردن او سخت‌تر است...

شهادت امام صادق علیه‌السلام

 

 

پیرمرد است و زمین‌خوردن او سخت‌تر است

پابرهنه به لگد بردن او سخت‌تر است


پشت پیراهن او وای چرا پاره شده

وسط سجده ز جا کندن او سخت‌تر است


خواست آرام کند دخترکان نگران

شعله افتاد چو بر گلشن او سخت‌تر است


میخ در داغ شود زخم عمیقی بزند

پیرهن نیز که چسبیدن او سخت‌تر است


پیرمرد است چرا در پی مرکب بدود

اینچنین با عجله رفتن او سخت‌تر است


دست او زخم شده بس که گره کور شده

بند اگر زبر شود بستن او سخت‌تر است


نه عبایی به تنش مانده نه عمامه چرا

وسط کوچه دعا کردن او سخت‌تر است


نانجیبانه چرا حرمت او بشکستند

از حجر نیز دل دشمن او سخت‌تر است


به علی‌اکبر خود با سر زانو برسید

پیرمرد است و زمین‌خوردن او سخت‌تر است


چقدَر نیزه به لب‌های کویرش زده‌اند

با چنین وضع که بوسیدن او سخت‌تر است

 

شعر اشعار روضه مرثیه شهادت امام جعفر صادق

۲ نظر ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۲:۵۲
حسین کریمی
شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۴۳ ب.ظ

هشت شوال - تخریب بقیع

هشت شوال - تخریب بقیع

 

 

می‌چکد غربت چو بارانی ز معنای بقیع

اوج غربت می‌شود معنا ز شب‌های بقیع


می‌فرستم کفتر جلد دلم را سمت آن

می‌نشیند با ادب محو تماشای بقیع


نیست حتی نور شمعی در سرای این حریم

نیست حتی یک نفر در کل پهنای بقیع


زائرش هر شب ستاره ماه و باد و آسمان

گنبد این بقعه باشد سقف مینای بقیع


روز هم چون می‌رسد خورشید زائر می‌شود

سایه پنهان می‌شود از هرم گرمای بقیع


ناگهان جا می‌خورد تا روضه‌خوانی می‌رسد

زائری که آمده از شوق رؤیای بقیع


بغض سختی می‌زند چنگی به جان زائرش

بی‌صدا هق‌هق کند از درد نجوای بقیع


بی‌صدا مثل حسن مانند زینب چون حسین

لحظه‌ی غسل علی بر جسم زهرای بقیع


لحظه‌ای که غسل بر بازو و پهلو می‌رسد

با صدا شد بعد از آن فریاد مولای بقیع

 

شعر اشعار روضه بقیع سالروز تخریب بقیع قبرستان مدینه هشت 8 شوال

۱ نظر ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۶:۴۳
حسین کریمی